نگاهی به نمایش ”ماه زدگان” نوشته ”علی دنیوی ساروی” و کارگردانی ”بهرام تشکر”
"ماه زدگان" در جذب مخاطب موفق است. شاید اگر برخی ضعفهای درام و پردازش متن (به ویژه در حوزه انتخاب داستان و ساختار روایت) وجود نمیداشت، بهرام تشکر حتی موفقیتی بسیار بیشتر از این را هم تجربه میکرد.

آرزو رحمتی: "ماه زدگان" نخستین تجربه حرفه‌ای بهرام تشکر در حوزه کارگردانی تئاتر است که پیش از اجرای عمومی در تالار سایه مجموعه تئاترشهر موفق شده بود در جشنواره تئاتر ماه در چندین بخش برگزیده شود. این نمایش به واسطه ساختار داستان و تمایل به خلق کمدی می‌تواند یکی از آثار موفق در حوزه جذب تماشاگر به شمار آید.
داستان"ماه زدگان" البته از نظر جذابیت و تازگی سوژه و موضوعش چندان مرکز توجه قرار نمیگیرد. این داستان یا قصههایی از این دست پیشتر هم دستمایه پردازش درامهای متفاوت قرار گرفتهاند و به همین دلیل شاید نخستین مؤلفههای جذب مخاطب را با خود به همراه نداشته باشند.
قصه با ورود یک شخصیت به مکان غریب و نا آشنای یک مسافرخانه آغاز میشود و همین ترفند تکراری و ساده طبیعتاً بهانه اصلی پیشرفت و ارائه اطلاعات در آن میشود. قهرمان به اجبار با هم اتاقیاش به گفتوگویی وادار میشود که ارائه اطلاعات آغاز معما را به دنبال دارد. اما این نوع پرداخت ساختار به واسطه آنکه بارها و بارها در درامهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته مسلماً جذابیت چندانی برای مخاطب ندارد. اما با وجود این حتی اگر همین موقعیت و طرح اصلی به درستی مورد پرداخت قرار میگرفت، نمایشنامه "ماه زدگان" باز هم میتوانست از این موفقتر باشد. ولی اصرار بدمن داستان به نزدیک شدن به قهرمان و حضور ناگزیر از موضع ضعف قهرمان در بیشتر زمان حضور او در موقعیت نمایشی مانع از این میشود که کمترین حدس و گمانهای مخاطب در مورد نوع ارتباط شخصیتها و کارکرد حضور آنها در داستان هم با تجربه داستانهای مشابه اشتراک پیدا کند و این مسئله از جذابیت و تازگی طرح داستان در نمایش بکاهد.
با این همه "ماه زدگان" در جذب مخاطب موفق است. شاید اگر برخی ضعفهای درام و پردازش متن (به ویژه در حوزه انتخاب داستان و ساختار روایت) وجود نمیداشت، بهرام تشکر حتی موفقیتی بسیار بیشتر از این را هم تجربه میکرد. اما سوالی که شاید پیش بیاید این است که با وجود ضعفهای پرداخت داستان و عدم جذابیت و تازگی قصه نمایش چرا اجرای "ماه زدگان" با استقبال نسبتاً خوب تماشاگران مواجه شده است؟!
احتمالاً مهمترین دلیل این استقبال را باید در هدف کاربردی گروه اجرایی در مورد نمایش مورد جستجو قرار داد. همانطور که ذکر شد داستان و نمایشنامه “ماه زدگان” بارها و بارها تکرار شده و بخشی از جذابیتهایش را از دست داده است. اما بهرام تشکر به عنوان کارگردان برای جبران این کاستی به کمک برخی ظرفیتهای موجود در متن و البته با همکاری مؤثر گروه اجرایی (به ویژه بازیگرانش) کمدی را به اجرای نمایشاش اضافه کرده و با تزریق لحن کمیک خواسته تا از بند برخی محدودیتها و کاستیهای موجود بگریزد.
[:sotitr1:]نمایشنامههایی از این دست معمولاً کمتر با روایت کمیک به اجرا درآمدهاند و البته باید اعتراف کرد که اجرای چنین نمایشنامهای با تکیه بر عنصر خنده و با هدف به خنده وا داشتن مخاطب دشوار هم هست. اما بهرام تشکر به کمک گروه بازیگران و به ویژه برادرش بهنام تشکر از پس آن برآمده و واقعاً توانسته در لحظاتی از اجرا مخاطبانش را به خنده وا دارد.
شاید به نتیجه رسیدن این هدف براساس ظرفیتهای متن و به ویژه قابلیتها و انتظارات قصه کار چندان آسانی نباشد. به همین دلیل هم هست که اجرا در فصول ابتداییاش به دشواری میتواند از طریق تأثیرات کمیک نتیجه بگیرد و البته تکیه بر کمدی گفتار هم به خصوص در دقایق آغازین نمایش چندان به کار نمیآید. اما اصرار بهرام تشکر برای گرایش پیدا کردن به لحن کمیک بالاخره نتیجه میدهد و در کنارش تلاش بهنام تشکر بالاخره نتایج مورد انتظار را امکانپذیر میکند. این اتفاق بعد از شناساندن شخصیتها روی میدهد. از این به بعد است که موضوع هرکدام از دو شخصیت اصلی ابتدای نمایش مشخص شده و موقعیتهای کمیک میتوانند براساس تقابل مواضع میان این دو شخصیت شکل بگیرند. پس هر چقدر که از زمان ا جرا میگذرد گروه اجرایی و کارگردان بیشتر و بیشتر بر مقصد اصلی و لحن روایی اجرا تسلط پیدا میکنند و به همین نسبت نتایج تأثیرگذارتر، قویتر و مطلوبتری از تکنیکهای خلق کمدی در نمایششان میگیرند.
با چنین تحلیلی است که وقتی با یک نگاه کلی "ماه زدگان" را از نظر میگذرانیم، تلاشهای کم اثر ابتدایی را به واسطه تأثیرگذاری کمیک در فصول پایانی از خاطر میبریم و میتوانیم کلیت اثر را یک موفقیت در ارائه متفاوت داستانی آشنا تلقی کنیم. موفقیتی که میتوان از آن به عنوان یک نقطه مثبت در فصل نخست کارگردانی بهرام تشکر یاد کرد.
اما مسلماً نمیتوان نقاط مثبت اجرا را به تمامی در حوزه کارگردانی مورد بررسی قرار داد. بدون شک بخشی از موفقیت "ماه زدگان" مدیون حضور خوب بازیگران آن در موقعیتهای دشوار اجرای روایت است. بهنام تشکر که این روزها با مجموعه "ساختمان پزشکان" به یک چهره شناخته شده تلویزیونی تبدیل شده و البته در زمینه کارهای کمدی هم بازیگر کاملاً موفقی است، یک شانس در موفقیت "ماه زدگان" در گیشه محسوب میشود. تشکر به عنوان یک شخصیت غالب بر فضا و به عنوان محرک عنصر کمدی در نمایش به خوبی از پس اجرای نقشاش برآمده و تسلط و حضور سنگین او بر فضای اجرا و محیط روایت را به خوبی میتوان احساس کرد.
در کنار بهنام تشکر، تینو صالحی و... هم حضور موفقی در نمایش دارند و ضمن ارائه نقشی باورپذیر و تعریف شده در مورد شخصیتهایشان به خوبی در خدمت هدف اصلی نمایش قرار گرفتهاند و راههای تجربه کردن یک کمدی دشوار را هموار کردهاند.
یکی دیگر از نقاط قوت نمایش تشکر هم البته طراحی صحنه بابک کچهچیان است؛ فضای محدود و بسته احاطه شده در تاریکی، خلوت و سکوت حاکم بر فضا و تعلیق دیداری ایجاد شده به وسیله خط انتهای صحنه که به درها و ابهامها و هراسهای پنهان در پس آنها ختم میشود ایده خوبی است که به درستی در فضای اجرایی نمایش “ماه زدگان” به اجرا گذاشته شده و به درستی هم در خدمت خلق فضاهای متفاوت و مورد انتظار قرار گرفته است.
در مجموع اگر بخواهیم به صورت کلی و در چند جمله به "ماه زدگان" نگاه کنیم، آنچه بیش از هر چیز قابل بحث و بیان مینماید، ضعفهای آشکار متن در انتخاب سوژه و بعد از آن در پرداخت ساختار است.
اما آنچه بعد از این در مورد نمایش مهم به نظر میرسد این است که بهرام تشکر و گروه اجراییاش به خوبی توانستهاند این ضعف را شناسایی کرده و راههای گریز از آن را بیابند.